امروز روز تولدمه.
زیاد حس خاصی ندارم
تصمیم داشتم برای همین عده کم وبلاگ حداقل بیام بنویسم چند روز پیش که امسالم باز از اون سالهاست که حال تبریک ندارم.
ولی خستهتر از اونی بودم که حتی بیام بنویسم اینجا :))
خیلیا از دوستای خوبم لطف کردن بهم تبریک گفتن.
تازه یه کادوی خیلی خفن هم داشتم تا الان!
بلیت تئاتر!!! شاید هیجانانگیزترین و لاکچریترین هدیه میتونست باشه چون خفنترین حرکت من اینجا تو همین تئاتر رفتن خلاصه میشه :)
خیلی ممنونم بابت این همه حس خوب که تو این روزا بهم دادین.
اینکه چرا حوصله این روزو نداشتم واقعا نمیدونم چرا این حالت رو دارم.
من ترسهای زیادی دارم تو زندگیم. یعالمه ناکامی. کلی نگرانی و سختی. همون سختی که نوشتم پست قبلی که خیلی سخته!
شاید یوقتی توضیحش دادم الان اصلا نمیتونم با کلمات بیانش کنم ولی خب بطور کلی شرایط زیاد جالبی نیست.
البته اینکه این وضعیت چه منافاتی با تولد داره و چرا ما میخوایم همش خودمونو تنبیه کنیم هم جای بحث داره واقعا.
خلاصه که امروز تولدمه.
من امروز ۲۸ ساله شدم.
دوستای خیلی خوبی دارم که حال منو میسازن برا روبرو شدن با این زندگی.
خیلی قدرشونو میدونم دیگه
درباره این سایت